در باره نویسنده
وطنم قلب من است
ابوالفضل مُعزی در سال هزار و سیصد و سی و هشت در یک نیمروز ملایم اردیبهشتی در یکی از کوچه های بن بست مشهد به دنیا آمد. او بیشترین سالهای زندگی اش را در آتش بادهای صد و بیست روزه خوزستان گذراند. رقص برگهای درختان نخل، صدای پاروی بلم رانان سیه چرده و اسفالت ذوب شده خیابان از او جنوبی پایدار خوبی ساخت. مادرش او را به نام محور شرارت می شناخت و پدرش او را سرچشمه تمام فتنه ها صدا می زد. در خانه، عشق را از دستان پاک مادر، قلم با نفوذ پدر، و پژواک آوازها و قیل و قال های پنج خواهر و چهار برادر آموخت. در کوچه، با بوسه بر دستان پینه زده زحمتکشان، دوان از پی توپ های پلاستیکی فوتبال و هم آواز با قار قار کلاغهای عزادار بزرگ شد. در نوجوانی به مشهد بازگشت و در شبهای انقلاب، مزه گاز فلفل تلخ تر از کندر را در کنار همسنگرهای جوانش چشید. بعد در یک روز یخ زده دی ماه قبل از آنکه خیابان ها فتح شوند، پوستین کهنه اش راجمع کرد و چاووشی خواند و برای همیشه به جاده زد
قلندر پیر اینک اهلی شده است. او دوباره به جنوب دیگری ماندگار شده و اینک در کنار هم وحشت های قدیمی اش، گاهگاهی به یاد کوچه های ولایتش چای لب سوز می نوشد و از درد مشترک غربت آه می کشد. ماهیان صد دریا در چشمان او شناورند
قلندر پیر اینک اهلی شده است. او دوباره به جنوب دیگری ماندگار شده و اینک در کنار هم وحشت های قدیمی اش، گاهگاهی به یاد کوچه های ولایتش چای لب سوز می نوشد و از درد مشترک غربت آه می کشد. ماهیان صد دریا در چشمان او شناورند